معنی فارسی stosh

B1

یک اصطلاح محاوره‌ای به معنی قرار دادن یا گذاشتن چیزی به سرعت.

To put away or store something quickly.

example
معنی(example):

او مجبور بود چتر را به سرعت بگذارد قبل از اینکه باران ببارد.

مثال:

He had to stosh the umbrella quickly before it rained.

معنی(example):

او تصمیم گرفت وسایلش را در یک کشو بگذارد.

مثال:

She decided to stosh her things in a drawer.

معنی فارسی کلمه stosh

: معنی stosh به فارسی

یک اصطلاح محاوره‌ای به معنی قرار دادن یا گذاشتن چیزی به سرعت.