معنی فارسی stowboard
B1تختهای که برای استقرار و سازماندهی وسایل و ابزارها در فضاهای محدود استفاده میشود.
A board used for organizing and securing items in confined spaces.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک تخته استو در ماشینش برای سازماندهی بهتر نصب کرد.
مثال:
He installed a stowboard in his car for better organization.
معنی(example):
تخته استو کمک میکند تا ابزارها در حین حمل و نقل در جای خود باقی بمانند.
مثال:
The stowboard helps keep tools in place during transport.
معنی فارسی کلمه stowboard
:
تختهای که برای استقرار و سازماندهی وسایل و ابزارها در فضاهای محدود استفاده میشود.