معنی فارسی stra

B1

فشاری که ممکن است در اثر تنش یا فشار به وجود آید.

A strain or pressure, often felt physically or emotionally.

example
معنی(example):

تنگی در جاده باعث سختی در رانندگی شد.

مثال:

The stra in the road made it difficult to drive.

معنی(example):

او بعد از خوردن بیش از حد، احساس فشاری در معده‌اش کرد.

مثال:

He felt a stra in his stomach after eating too much.

معنی فارسی کلمه stra

: معنی stra به فارسی

فشاری که ممکن است در اثر تنش یا فشار به وجود آید.