معنی فارسی strabismus
B1اختلالی در دید که در آن چشمها نتوانند به طور همزمان و درست به یک هدف نگاه کنند.
A condition in which the eyes do not properly align with each other.
- noun
noun
معنی(noun):
A defect of vision in which one eye cannot focus with the other on an object because of imbalance of the eye muscles; a squint.
example
معنی(example):
استرابیسم وضعیتی است که در آن چشمها به درستی همراستا نمیشوند.
مثال:
Strabismus is a condition where the eyes do not properly align.
معنی(example):
کودکان مبتلا به استرابیسم ممکن است به درمانهای ویژه چشم نیاز داشته باشند.
مثال:
Children with strabismus may need special eye treatment.
معنی فارسی کلمه strabismus
:
اختلالی در دید که در آن چشمها نتوانند به طور همزمان و درست به یک هدف نگاه کنند.