معنی فارسی straight time

B1

زمانی که فرد به‌طور معمول و بدون اضافه‌کاری کار می‌کند.

Regular hours of work without overtime pay.

example
معنی(example):

او در طول هفته ساعت‌های کاری عادی را انجام می‌دهد.

مثال:

He works straight time during the week.

معنی(example):

پرداخت برای ساعت‌های عادی با اضافه‌کاری متفاوت است.

مثال:

The payment for straight time is different from overtime.

معنی فارسی کلمه straight time

: معنی straight time به فارسی

زمانی که فرد به‌طور معمول و بدون اضافه‌کاری کار می‌کند.