معنی فارسی straightish

B1

مقدار کمی از صراحت و راستای مستقیم، نه کاملاً مستقیم.

Somewhat straight; not perfectly straight, but closer to it.

example
معنی(example):

این مسیر عمدتاً راست است اما چند پیچ دارد.

مثال:

The path is mostly straightish but has a few curves.

معنی(example):

توضیح او تا حدی واضح بود اما هنوز نیاز به شفاف‌سازی داشت.

مثال:

His explanation was straightish but still needed clarity.

معنی فارسی کلمه straightish

: معنی straightish به فارسی

مقدار کمی از صراحت و راستای مستقیم، نه کاملاً مستقیم.