معنی فارسی strangership

B1

غریبی، وضعیتی که فرد احساس عدم تعلق به محیط یا جامعه‌ای را دارد که در آن قرار دارد.

The condition of being a stranger or feeling disconnected from a familiar environment.

example
معنی(example):

مفهوم غریب بودن معمولاً با ایده غریبی شناخته می‌شود.

مثال:

The concept of strangeness is often represented by the idea of strangership.

معنی(example):

در ادبیات، موضوع غریبی می‌تواند تنهایی را بررسی کند.

مثال:

In literature, the theme of strangership can explore isolation.

معنی فارسی کلمه strangership

: معنی strangership به فارسی

غریبی، وضعیتی که فرد احساس عدم تعلق به محیط یا جامعه‌ای را دارد که در آن قرار دارد.