معنی فارسی stranglingly
B1Stranglingly، به معنای ایجاد فشار یا باریکی در گفتگو یا عمل به صورت حساسی.
In a manner that creates a sense of pressure or constriction, often used to describe speech or actions.
- ADVERB
example
معنی(example):
پاسه به طرز خفهکنندهای به طناب کهنه کشید و سعی کرد بازی کند.
مثال:
The puppy tugged stranglingly on the old rope, trying to play.
معنی(example):
او به طرز خفهکنندهای صحبت کرد و صدایش پر از احساس بود.
مثال:
He spoke stranglingly, his voice filled with emotion.
معنی فارسی کلمه stranglingly
:
Stranglingly، به معنای ایجاد فشار یا باریکی در گفتگو یا عمل به صورت حساسی.