معنی فارسی strangury

B1

وضعیتی پزشکی که در آن فرد برای دفع ادرار مشکل دارد و این عمل همراه با درد و ناراحتی است.

A condition characterized by painful urination and difficulty in passing urine.

noun
معنی(noun):

A painful, frequent need to urinate, when the bladder is largely empty or with little urine production.

example
معنی(example):

خفیف‌کنی یک وضعیت دردناک است که در آن دفع ادرار دشوار است.

مثال:

Strangury is a painful condition involving difficulty in urination.

معنی(example):

پس از یک معاینه دقیق، او به خفیف‌کنی مبتلا تشخیص داده شد.

مثال:

He was diagnosed with strangury after a detailed examination.

معنی فارسی کلمه strangury

: معنی strangury به فارسی

وضعیتی پزشکی که در آن فرد برای دفع ادرار مشکل دارد و این عمل همراه با درد و ناراحتی است.