معنی فارسی strap-on

B1

ابزاری که برای کاربردهای جنسی به صورت بند به بدن متصل می‌شود.

A sexual device that is worn on the body, often used for penetration.

noun
معنی(noun):

An artificial phallus attached with a strap, usually a dildo.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند برای لذت بیشتر از یک بند استفاده کنند.

مثال:

They decided to use a strap-on for added pleasure.

معنی(example):

بند می‌تواند نزدیکی بین شرکا را افزایش دهد.

مثال:

The strap-on can enhance intimacy between partners.

معنی فارسی کلمه strap-on

: معنی strap-on به فارسی

ابزاری که برای کاربردهای جنسی به صورت بند به بدن متصل می‌شود.