معنی فارسی straphanging
B1قضاوت به حالت ایستاده و نگهداشتن خود به وسیله نوار یا دستگیره در هنگام استفاده از وسایل نقلیه عمومی را توصیف میکند.
The act of standing and holding onto a strap in public transportation, often used to describe a common commute experience.
- verb
verb
معنی(verb):
To ride public transport while standing and holding onto a strap.
example
معنی(example):
قضاوت در حین سفرهای طولانی میتواند خستهکننده باشد.
مثال:
Straphanging can be tiring during long commutes.
معنی(example):
قضاوت یک تجربه رایج برای بسیاری از مسافران در شهر است.
مثال:
Straphanging is a common experience for many commuters in the city.
معنی فارسی کلمه straphanging
:
قضاوت به حالت ایستاده و نگهداشتن خود به وسیله نوار یا دستگیره در هنگام استفاده از وسایل نقلیه عمومی را توصیف میکند.