معنی فارسی strategical
B2مربوط به استراتژی، تصمیمگیری در زمینههای خاص.
Related to strategy, involving decision-making in specific areas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک تصمیم استراتژیک برای پروژه گرفته است.
مثال:
She made a strategical decision for the project.
معنی(example):
برنامهریزی استراتژیک برای رشد ضروری است.
مثال:
Strategical planning is essential for growth.
معنی فارسی کلمه strategical
:
مربوط به استراتژی، تصمیمگیری در زمینههای خاص.