معنی فارسی strategise
B1برنامهریزی برای رسیدن به یک هدف با استفاده از یک رویکرد معین، به ویژه در زمینه تجارت یا مدیریت.
To formulate a plan of action with a specific goal, especially in business or management.
- verb
verb
معنی(verb):
To formulate a strategy.
example
معنی(example):
ما باید رویکرد خود را برای پروژه آینده برنامهریزی کنیم.
مثال:
We need to strategise our approach to the upcoming project.
معنی(example):
تیم جمع شد تا قبل از راهاندازی کمپین برنامهریزی کند.
مثال:
The team gathered to strategise before launching the campaign.
معنی فارسی کلمه strategise
:
برنامهریزی برای رسیدن به یک هدف با استفاده از یک رویکرد معین، به ویژه در زمینه تجارت یا مدیریت.