معنی فارسی stratify

B1

طبقه‌بندی یا لایه‌لایه کردن چیزی، به ویژه در زمین‌شناسی به معنای تقسیم‌بندی لایه‌های زمین است.

To arrange or classify into strata or layers.

verb
معنی(verb):

To become separated out into distinct layers or strata.

مثال:

In this cut you can see how the sedimentary rock layers have been clearly stratified.

معنی(verb):

To separate out into distinct layers or strata.

example
معنی(example):

ما باید داده‌ها را به گروه‌های مختلف برای تحلیل تقسیم کنیم.

مثال:

We need to stratify the data into different groups for analysis.

معنی(example):

زمین‌شناسان لایه‌های سنگی را برای بررسی تاریخچه‌شان طبقه‌بندی می‌کنند.

مثال:

Geologists stratify rock layers to study their history.

معنی فارسی کلمه stratify

: معنی stratify به فارسی

طبقه‌بندی یا لایه‌لایه کردن چیزی، به ویژه در زمین‌شناسی به معنای تقسیم‌بندی لایه‌های زمین است.