معنی فارسی streckly
B1به معنای مستقیم یا به سمت خاصی میباشد.
In a direct manner; straight towards a point.
- ADVERB
example
معنی(example):
سگ به طور مستقیم به سمت صاحبش دوید.
مثال:
The dog ran streckly to its owner.
معنی(example):
او به صورت مستقیم به سمت هدف در حین بازی حرکت کرد.
مثال:
She moved streckly toward the target during the game.
معنی فارسی کلمه streckly
:
به معنای مستقیم یا به سمت خاصی میباشد.