معنی فارسی streeks

B1

خطوط یا نوارهای باریک که به صورت افقی یا عمودی باز می‌شوند.

Thin lines or stripes that appear either horizontally or vertically.

example
معنی(example):

برگ‌ها در امتداد مسیر بودند.

مثال:

The leaves were streeks along the path.

معنی(example):

او چند ضربه رنگی به بوم افزود و خطوط زیبایی ایجاد کرد.

مثال:

She added some strokes of color to the canvas, creating beautiful streeks.

معنی فارسی کلمه streeks

: معنی streeks به فارسی

خطوط یا نوارهای باریک که به صورت افقی یا عمودی باز می‌شوند.