معنی فارسی streke
B1به معنی اقدام کردن در زمان مناسب یا به موقع انجام دادن کارها.
To take action at the right moment.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید وقتی آهن داغ است streke کنیم.
مثال:
We need to streke while the iron is hot.
معنی(example):
در تجارت ایده خوبی است که به سرعت بازرگانی streke کنیم.
مثال:
It's a good idea to streke deals quickly in business.
معنی فارسی کلمه streke
:
به معنی اقدام کردن در زمان مناسب یا به موقع انجام دادن کارها.