معنی فارسی strengthlessness
B1عدم قدرت یا ناتوانی، به ویژه در زمینه فیزیکی یا روحی.
The quality of lacking strength.
- NOUN
example
معنی(example):
ناتوانی پل نگرانکننده بود.
مثال:
The strengthlessness of the bridge was concerning.
معنی(example):
ناتوانی او باعث شد که به دیگران وابسته شود.
مثال:
His strengthlessness made him rely on others.
معنی فارسی کلمه strengthlessness
:
عدم قدرت یا ناتوانی، به ویژه در زمینه فیزیکی یا روحی.