معنی فارسی strenuity
B1قدرت یا قابلیت در انجام کارهای سخت و فیزیکی.
The quality of being vigorous or energetic.
- NOUN
example
معنی(example):
برای کارهای فیزیکی، معمولاً به استحکام نیاز است.
مثال:
Strenuity is often required for physical labor.
معنی(example):
استحکام او در حین تمرین سرمربی را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His strenuity during training impressed the coach.
معنی فارسی کلمه strenuity
:
قدرت یا قابلیت در انجام کارهای سخت و فیزیکی.