معنی فارسی stretchering
B1عملی که در آن فردی با استفاده از برانکارد جابجا میشود.
The act of conveying someone on a stretcher.
- verb
verb
معنی(verb):
To carry (an injured person) on a stretcher.
example
معنی(example):
آنها مرد مجروح را به سوی آمبولانس با برانکارد منتقل میکنند.
مثال:
They are stretchering the injured man to the ambulance.
معنی(example):
تیم، قربانیان را از محل تصادف با برانکارد منتقل میکرد.
مثال:
The crew was stretchering victims from the crash site.
معنی فارسی کلمه stretchering
:
عملی که در آن فردی با استفاده از برانکارد جابجا میشود.