معنی فارسی strickled
B1چکه کردن، ریختن به صورت نازک و ملایم، معمولاً به مایعاتی که به آرامی و به تدریج میریزند.
To flow or drip in a thin stream or drops.
- VERB
example
معنی(example):
رنگ برروی دیوار چکه کرد.
مثال:
The paint strickled down the wall.
معنی(example):
او متوجه شد که چگونه باران بر روی پنجره چکه کرد.
مثال:
She noticed how the rain strickled on the window.
معنی فارسی کلمه strickled
:
چکه کردن، ریختن به صورت نازک و ملایم، معمولاً به مایعاتی که به آرامی و به تدریج میریزند.