معنی فارسی striction

B1

فشاری که موجب تنگ شدن یا محدود شدن می‌شود.

The act of tightening or constricting something, leading to reduced space or flow.

example
معنی(example):

فشار در لوله باعث تجمع آب شد.

مثال:

Striction in the pipe caused a water backup.

معنی(example):

پزشک توضیح داد که فشار چگونه می‌تواند بر جریان خون تأثیر بگذارد.

مثال:

The doctor explained how striction can affect blood flow.

معنی فارسی کلمه striction

: معنی striction به فارسی

فشاری که موجب تنگ شدن یا محدود شدن می‌شود.