معنی فارسی strifemaker
B1کسی که باعث اختلاف و کشمکش میشود.
One who creates or incites conflict or strife.
- NOUN
example
معنی(example):
سیاستمدار به عنوان یک ایجاد کننده کشمکش در جامعه دیده میشد.
مثال:
The politician was seen as a strifemaker in the community.
معنی(example):
عملکردهای او او را در گروه به عنوان یک ایجاد کننده کشمکش معرفی کرد.
مثال:
His actions labeled him a strifemaker in the group.
معنی فارسی کلمه strifemaker
:
کسی که باعث اختلاف و کشمکش میشود.