معنی فارسی stringboard

B1

تخته‌ای که با نخ یا سیم طراحی شده برای آموزش و بازی کودکان.

A board designed with strings used for teaching and playing for children.

noun
معنی(noun):

A stringpiece.

example
معنی(example):

بچ‌ها از تخته سیمی برای خلق الگوهای رنگارنگ استفاده کردند.

مثال:

The children used a stringboard to create colorful patterns.

معنی(example):

استفاده از تخته سیمی می‌تواند به بهبود مهارت‌های حرکتی دقیق کمک کند.

مثال:

Using a stringboard can help improve fine motor skills.

معنی فارسی کلمه stringboard

: معنی stringboard به فارسی

تخته‌ای که با نخ یا سیم طراحی شده برای آموزش و بازی کودکان.