معنی فارسی strobed

B2

نورافشانی شده، به معنای استفاده از نورافکن‌های استروب است که به صورت متناوب روشن می‌شوند.

To be illuminated in a stroboscopic manner.

verb
معنی(verb):

To flash like a stroboscopic lamp.

example
معنی(example):

این صحنه در طول اجرا به طور مکرر نورافشانی شد.

مثال:

The scene was strobed repeatedly during the performance.

معنی(example):

اثر نورافشانی به درام حرکات رقص افزود.

مثال:

The strobed effect added to the drama of the dance routine.

معنی فارسی کلمه strobed

: معنی strobed به فارسی

نورافشانی شده، به معنای استفاده از نورافکن‌های استروب است که به صورت متناوب روشن می‌شوند.