معنی فارسی strobile
B1ساختار مخروطی که در برخی گیاهان مانند درختان مخروطی وجود دارد.
A reproductive structure resembling a cone found in certain plants.
- NOUN
example
معنی(example):
یک استروبیل ساختار مخروطی شکل در برخی گیاهان است.
مثال:
A strobile is a cone-like structure of certain plants.
معنی(example):
استروبیل درخت کاج میتواند بسیار بزرگ باشد.
مثال:
The strobile of the fir tree can be very large.
معنی فارسی کلمه strobile
:
ساختار مخروطی که در برخی گیاهان مانند درختان مخروطی وجود دارد.