معنی فارسی stronghanded

B1

به شکلی قوی و محکم، معمولاً در زمینه رهبری یا مدیریت.

Characterized by a firm and assertive manner, especially in leadership.

example
معنی(example):

مربی با دستان قوی تیم را به طور مؤثر تشویق کرد.

مثال:

The stronghanded coach motivated the team effectively.

معنی(example):

او رویکردی قوی و مؤثر در رهبری دارد.

مثال:

He has a stronghanded approach to leadership.

معنی فارسی کلمه stronghanded

: معنی stronghanded به فارسی

به شکلی قوی و محکم، معمولاً در زمینه رهبری یا مدیریت.