معنی فارسی strongish
B1قویشکل، به معنای تقریباً قوی یا دارای قدرت متوسط.
Somewhat strong; having a moderate degree of strength.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سوپ کمی قوی بود اما نه آنقدر که انسان را تحت تاثیر قرار دهد.
مثال:
The soup was strongish but not too overpowering.
معنی(example):
او در مقایسه با دیگران در مسابقه کمی قوی به نظر میرسید.
مثال:
He seemed strongish compared to the others in the competition.
معنی فارسی کلمه strongish
:
قویشکل، به معنای تقریباً قوی یا دارای قدرت متوسط.