معنی فارسی strophiole

B1

استروفیول به باند یا ناحیه‌ای در گیاهان اطلاق می‌شود که نقش خاصی برای کمک به پراکندگی دانه‌ها دارد.

A small, often flattened structure that may play a role in seed dispersal or attachment.

example
معنی(example):

میوه‌ای که در سطح خود یک استروفیول دارد که به پراکندگی دانه‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The fruit has a strophiole on its surface that helps with seed dispersal.

معنی(example):

گیاه‌شناسان در حال مطالعه عملکرد استروفیول در گیاهان مختلف هستند.

مثال:

Botanists are studying the function of the strophiole in various plants.

معنی فارسی کلمه strophiole

: معنی strophiole به فارسی

استروفیول به باند یا ناحیه‌ای در گیاهان اطلاق می‌شود که نقش خاصی برای کمک به پراکندگی دانه‌ها دارد.