معنی فارسی stubbliest

B1

پرپشت‌ترین، به بیشترین درجه‌ای از استابل اشاره دارد، مانند ریش یا موی کوتاه.

The most stubbly, referring to having the highest degree of stubble or short hair.

adjective
معنی(adjective):

Having stubble.

example
معنی(example):

او ادعا کرد که پرپشت‌ترین ریش را در میان دوستانش دارد.

مثال:

He claimed to have the stubbliest beard among his friends.

معنی(example):

دم کوتاه و پرپشت سگ باعث می‌شد او حتی بامزه‌تر به نظر برسد.

مثال:

The dog's stubbliest tail made him look even cuter.

معنی فارسی کلمه stubbliest

: معنی stubbliest به فارسی

پرپشت‌ترین، به بیشترین درجه‌ای از استابل اشاره دارد، مانند ریش یا موی کوتاه.