معنی فارسی stuboy

B1

پسر شجاع و مقاوم، فردی که نسبت به تفکرات و عقایدش پایبند است.

A brave and resilient boy, someone who sticks to their thoughts and beliefs.

example
معنی(example):

پسر استابوی سریعاً کار را تمام کرد.

مثال:

The stuboy quickly finished the job.

معنی(example):

او مانند یک پسر استابو عمل کرد و از تغییر ذهنش امتناع کرد.

مثال:

He acted like a stuboy by refusing to change his mind.

معنی فارسی کلمه stuboy

: معنی stuboy به فارسی

پسر شجاع و مقاوم، فردی که نسبت به تفکرات و عقایدش پایبند است.