معنی فارسی studiedly
B1به گونهای که نشاندهنده تفکر و بررسی قبلی باشد.
In a deliberate or rehearsed manner; with careful consideration.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در طول ارائه بهطور حسابشده صحبت کرد.
مثال:
She spoke studiedly during the presentation.
معنی(example):
پاسخ او بهطور حسابشده ارائه شد و نشان داد که او به آن فکر کرده بود.
مثال:
His response was delivered studiedly, showing he had thought it through.
معنی فارسی کلمه studiedly
:
به گونهای که نشاندهنده تفکر و بررسی قبلی باشد.
