معنی فارسی studium
B1رشته یا دورهای از مطالعه که روی موضوعات خاص متمرکز است.
A body of study or a pursuit of academic inquiry.
- NOUN
example
معنی(example):
مطالعه متون باستانی نیاز به صبر دارد.
مثال:
The studium of ancient texts requires patience.
معنی(example):
مطالعه او بر روی فلسفه مورد تحسین قرار گرفت.
مثال:
His studium on philosophy was well-regarded.
معنی فارسی کلمه studium
:
رشته یا دورهای از مطالعه که روی موضوعات خاص متمرکز است.