معنی فارسی stuggy

B1

استوگی، به شرایط یا ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که باعث سختی یا عدم راحتی می‌گردد.

A descriptor for something that is difficult or unpleasant; often refers to textured or messy situations.

example
معنی(example):

جاده استوگی دشوار بود.

مثال:

The stuggy road was difficult to navigate.

معنی(example):

کفش‌های او پس از باران در گل استوگی پوشیده شد.

مثال:

His shoes got covered in stuggy mud after the rain.

معنی فارسی کلمه stuggy

: معنی stuggy به فارسی

استوگی، به شرایط یا ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که باعث سختی یا عدم راحتی می‌گردد.