معنی فارسی stultiloquy

B1

کلام یا سخنی که بی‌معنا و احمقانه باشد.

Speech or expression that is foolish or nonsensical.

example
معنی(example):

سخنرانی استاد به یک گفتار احمقانه درباره موضوعات بی‌ربط تبدیل شد.

مثال:

The professor's lecture turned into a stultiloquy about irrelevant topics.

معنی(example):

گفتار احمقانه‌اش باعث شد دانشجویان نتوانند ایده‌های اصلی را دنبال کنند.

مثال:

His stultiloquy made it difficult for students to follow the main ideas.

معنی فارسی کلمه stultiloquy

: معنی stultiloquy به فارسی

کلام یا سخنی که بی‌معنا و احمقانه باشد.