معنی فارسی stumpy
B1 /ˈstʌmpi/شکلی کوتاه و ضخیم، معمولاً به چیزی اشاره دارد که خیلی بلند یا باریک نیست.
Having a short and thick build or form, often used to describe objects or creatures.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An amputee who has lost a leg.
adjective
معنی(adjective):
Like or resembling a stump; short and cut off.
معنی(adjective):
Full of stumps.
مثال:
a stumpy forest
example
معنی(example):
درخت کوتاه و تنک در مقایسه با درختان بلند اطرافش عجیب به نظر می‌رسید.
مثال:
The stumpy tree looked odd compared to the tall ones around it.
معنی(example):
او رویکرد کوتاه‌مدتی به مسئله داشت و بر روی راه‌حل‌های عملی تمرکز کرد.
مثال:
He took a stumpy approach to the problem, focusing on practical solutions.
معنی فارسی کلمه stumpy
:
شکلی کوتاه و ضخیم، معمولاً به چیزی اشاره دارد که خیلی بلند یا باریک نیست.
