معنی فارسی stuphe
B1پیچیده، بهگونهای که درک آن دشوار باشد.
Complex or difficult to understand; baffling.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
توضیحات او به حدی پیچیده بود که هیچکس متوجه نشد.
مثال:
His explanation was so stuphe that nobody understood.
معنی(example):
این اثر هنری به طور فوقالعادهای در طراحی خود پیچیده بود.
مثال:
The artwork was wonderfully stuphe in its design.
معنی فارسی کلمه stuphe
:
پیچیده، بهگونهای که درک آن دشوار باشد.