معنی فارسی stupidly

B1

به معنای انجام عملی احمقانه یا بی‌فکر به کار می‌رود.

In a manner showing a lack of intelligence or sense.

adverb
معنی(adverb):

In a stupid manner.

example
معنی(example):

او احمقانه به طرح بدون فکر کردن موافقت کرد.

مثال:

She stupidly agreed to the plan without thinking.

معنی(example):

او پولش را احمقانه برای چیزهایی که نیاز نداشت صرف کرد.

مثال:

He spent his money stupidly on things he didn't need.

معنی فارسی کلمه stupidly

: معنی stupidly به فارسی

به معنای انجام عملی احمقانه یا بی‌فکر به کار می‌رود.