معنی فارسی sturdily

B1

به شکل محکم و با ثبات، توصیفی از ساخت یا حرکتی که استحکام را نشان می‌دهد.

In a strong and stable manner; characterized by robustness.

example
معنی(example):

این مبلمان به‌صورت محکمی ساخته شده است تا سال‌ها دوام بیاورد.

مثال:

The furniture is sturdily built to last for years.

معنی(example):

او با قدم‌های محکم از روی زمین سنگی عبور کرد.

مثال:

He walked sturdily across the rocky terrain.

معنی فارسی کلمه sturdily

: معنی sturdily به فارسی

به شکل محکم و با ثبات، توصیفی از ساخت یا حرکتی که استحکام را نشان می‌دهد.