معنی فارسی suavify

B1

نرم کردن، به ویژه در مورد بافت یا گفتار، برای افزایش جذابیت.

To make something softer or more appealing.

example
معنی(example):

محصول جدید به دنبال نرم کردن بافت پارچه است.

مثال:

The new product aims to suavify the texture of the fabric.

معنی(example):

او تلاش کرد تا گفتارش را نرم‌تر کند تا جذاب‌تر شود.

مثال:

He tried to suavify his speech to make it more appealing.

معنی فارسی کلمه suavify

: معنی suavify به فارسی

نرم کردن، به ویژه در مورد بافت یا گفتار، برای افزایش جذابیت.