معنی فارسی sub-scales
B2زیرمقیاسها، مقیاسهای کوچکتر در یک مقیاس اصلی هستند که هدف خاصی را اندازهگیری میکنند.
Smaller scales within a main scale that measure specific traits or components.
- NOUN
example
معنی(example):
نظرسنجی به زیرمقیاسها تقسیم شد تا تحلیل آسانتر شود.
مثال:
The survey was broken into sub-scales for easier analysis.
معنی(example):
محققان اغلب از زیرمقیاسها برای تمرکز بر ویژگیهای خاص استفاده میکنند.
مثال:
Researchers often use sub-scales to focus on particular traits.
معنی فارسی کلمه sub-scales
:
زیرمقیاسها، مقیاسهای کوچکتر در یک مقیاس اصلی هستند که هدف خاصی را اندازهگیری میکنند.