معنی فارسی sub-set

B1

زیرمجموعه، بخشی از یک مجموعه بزرگ‌تر که ویژگی‌های خاصی دارد.

A smaller group or portion of a larger set that shares particular characteristics.

example
معنی(example):

یک زیرمجموعه از جمعیت برای این مطالعه بررسی شد.

مثال:

A sub-set of the population was surveyed for the study.

معنی(example):

این زیرمجموعه از داده‌ها برای تجزیه و تحلیل ما حیاتی است.

مثال:

This sub-set of data is crucial for our analysis.

معنی فارسی کلمه sub-set

: معنی sub-set به فارسی

زیرمجموعه، بخشی از یک مجموعه بزرگ‌تر که ویژگی‌های خاصی دارد.