معنی فارسی subahdar

B1

سبهدار، فردی که در زمان‌های باستان مسئولیت نظارت بر یک منطقه یا روستا را داشت.

An officer in charge of a specific territory or village in historical contexts.

example
معنی(example):

سبهدار مسئول حفظ نظم در روستا است.

مثال:

The subahdar is responsible for maintaining order in the village.

معنی(example):

در زمان‌های باستان، سبهدار نفوذ زیادی داشت.

مثال:

In ancient times, the subahdar held significant power.

معنی فارسی کلمه subahdar

: معنی subahdar به فارسی

سبهدار، فردی که در زمان‌های باستان مسئولیت نظارت بر یک منطقه یا روستا را داشت.