معنی فارسی subalimentation

B2

وضعیتی که در آن تأمین مواد غذایی کمتر از نیاز است.

The state of receiving insufficient nutrition.

example
معنی(example):

کم غذایی زمانی رخ می‌دهد که مصرف کمتر از حد مطلوب باشد.

مثال:

Subalimentation occurs when intake is less than optimal.

معنی(example):

او در رژیم غذایی‌اش کم غذایی را مشاهده کرد.

مثال:

He noticed subalimentation in his diet.

معنی فارسی کلمه subalimentation

: معنی subalimentation به فارسی

وضعیتی که در آن تأمین مواد غذایی کمتر از نیاز است.