معنی فارسی subangularly

B2

به‌صورت زیرزاویه‌ای در مورد شکلی که زوایای مشخصی دارد.

In a manner that is subangular; having sharp angles rather than being rounded.

example
معنی(example):

بلورهای شکل‌گرفته زیرزاویه‌ای الگوهای منحصر به فردی بر روی سطوح خود نشان دادند.

مثال:

Crystals formed subangularly showed unique patterns on their surfaces.

معنی(example):

رسوبات به‌صورت زیرزاویه‌ای نشسته‌اند زمانی که جریان آب کند شد.

مثال:

The sediments settled subangularly as the water flow slowed down.

معنی فارسی کلمه subangularly

: معنی subangularly به فارسی

به‌صورت زیرزاویه‌ای در مورد شکلی که زوایای مشخصی دارد.