معنی فارسی subantiquely

B1

به شیوه ای که به دوران های قدیمی تر نسبت داده می شود.

In a manner relating to, or characteristic of, an earlier period.

example
معنی(example):

آثار باستانی به صورت زیرقدیمی در موزه مرتب شده بودند.

مثال:

The artifacts were arranged subantiquely in the museum.

معنی(example):

کتاب به رویکردهای زیرقدیمی در تجزیه و تحلیل تاریخی پرداخته است.

مثال:

The book discussed subantiquely approaches to historical analysis.

معنی فارسی کلمه subantiquely

: معنی subantiquely به فارسی

به شیوه ای که به دوران های قدیمی تر نسبت داده می شود.