معنی فارسی subapparentness
B1زیرظاهر بودن، به ویژگیهایی اشاره دارد که در ابتدا به راحتی قابل تشخیص نیستند.
The quality of being not immediately obvious or apparent.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرظاهر بودن این احساس آزاردهنده بود.
مثال:
The subapparentness of the emotion was unsettling.
معنی(example):
زیرظاهر بودن او باعث شد که واکنش واقعیاش را بسنجیم.
مثال:
Her subapparentness made it difficult to gauge her true reaction.
معنی فارسی کلمه subapparentness
:
زیرظاهر بودن، به ویژگیهایی اشاره دارد که در ابتدا به راحتی قابل تشخیص نیستند.