معنی فارسی subatoms
B1زیراتمها، اجزای کوچکتر از اتم که میتوانند در ترکیبهای مختلف به هم پیوند بزنند.
The plural form of subatom, referring to various types of particles smaller than atoms.
- NOUN
example
معنی(example):
در فیزیک انواع زیادی زیراتم وجود دارد.
مثال:
There are many types of subatoms in physics.
معنی(example):
زیراتمهایی مانند کوارکها و لپتونها اجزای بنیادی ماده هستند.
مثال:
Subatoms like quarks and leptons are fundamental components of matter.
معنی فارسی کلمه subatoms
:
زیراتمها، اجزای کوچکتر از اتم که میتوانند در ترکیبهای مختلف به هم پیوند بزنند.