معنی فارسی subbasements

B1

زیرزمینی که در پایین‌تر از سطح زمین قرار دارد و معمولا به عنوان فضای اضافی برای ذخیره‌سازی یا استفاده‌های دیگر به کار می‌رود.

A basement located below the main basement level, often used for storage or additional facilities.

noun
معنی(noun):

A basement located beneath another basement

example
معنی(example):

این ساختمان دو زیرزمین برای انبار داشته است.

مثال:

The building had two subbasements for storage.

معنی(example):

معمار زیرزمین‌ها را برای مکان پارک طراحی کرده است.

مثال:

The architect designed the subbasements to accommodate parking.

معنی فارسی کلمه subbasements

: معنی subbasements به فارسی

زیرزمینی که در پایین‌تر از سطح زمین قرار دارد و معمولا به عنوان فضای اضافی برای ذخیره‌سازی یا استفاده‌های دیگر به کار می‌رود.