معنی فارسی subcaudal
B1زیردمی، مربوط به ناحیهای در زیر دم موجودات آبزی.
Relating to or situated beneath the tail, especially in animals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بالهای زیردمی ماهی به آن کمک می کند تا در آب هدایت شود.
مثال:
The subcaudal fins of the fish help it steer through the water.
معنی(example):
ویژگیهای زیردمی برای درک این گونه ضروری است.
مثال:
Subcaudal features are essential for understanding this species.
معنی فارسی کلمه subcaudal
:
زیردمی، مربوط به ناحیهای در زیر دم موجودات آبزی.